آخرین مطالب
امکانات وب
برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 78
و کلی خاطره ی خاک خورده ای ک اینجاست...
الان نزدیک 20 سالمه
بزرگتر شدم
با عقلتر شدم
کلی تجربه کسب کردم
خدایا شکر....
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 88
همش میخندم و شادم
ب این معنی نیس ک بیخیالم
من شاد بودنو انتخاب کردم
اینکه بعد چند سال دوباره اومدم سراغ وبلاگ خاک خوردم
ب این معنی نیس ک میخوام خودمو اذیت کنمو خاطرها رو یادم بیارم
بخاطر اینه ک دلم خواسته ک باز اینجا باشه...که باز منم باشم
..
درد و دلامو اینجا مینویسم
هرچند کسی نیس ک بخونه
ولی اینجا مینویسم
:))
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 77
خیلی چیزا هست ک میخوام بگم
اما الان ک بلاگ برگشته
چیزی ندارم ک بنویسم
یعنی دارماااا
ولی توان نوشتن ندارم
یعنی اینکه
نمیتونم بنویسم
موقع نوشتن یادم میره
نمیدونم چرا وقتی قصد(قسد/قثد)میکنم بنویسم چیزی برای نوشتن ندارم..
شده تا حالا اینجوری بشید؟
درهمین حد گنگ و گیج.....
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 72
نمیدونم تو این موقعیتی ک هستم قرار گرفتین یا ن؟
ولی امیدوارم هیچوقت هیچکدومتون قرار نگیرید واقعا سخته
هرروز با خودم تو جنگم
نمیدونم چه اتفاقی داره توی وجودم میوفته
نمیتونم گریه کنم
ب کل دردام میخندم
ا تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 88
اروم
و پُر از ارامش
و خیلی خوب
و خوشحالم از این همه حس خوب
نمیخام بگم خوشبخترینم
اما خوشبختم با همه ی کم و کسری ک زندگیم داره
واسه همه چیش خوشحالم...
..3 ماه خوشبختی..
"یک ماه,یک لحظه"
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 98
مث بو کردن گردن ی بچه ی کوچیک ک بوی شیر میده
مث بوی سوختن چوب وسط جنگل
مث شنیدن صدای اذون وسط ی کلی ناامیدی...
و من خوشحال از این همه حس خوب...
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 64
سلاااااام
من قبلن ی بار ارتودنسی کرده بودم و دندونام ردیف و صاف و خوشجل شده بودن ک یهو چهارتا دندون عقلم باهم دراومدن و زدن هرچی ما رشته بودیمو پنبه کردن و همه دندونامو کج کردن باز
امروز با خانوادم ب تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 84
اما بخاطر اون دارم همه رو میذارم کنار و به همه پشت میکنم...
اونقد برام با ارزشه ک دلم نمیخاد ناراحت بشه
دلم نمیخاد غصه بخوره...
اون همیشه باید بخنده...همیشه ی همیشه...
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 72
یعنی بخوام دقیق بگم چندساعت مونده تا 30 بهمن و تولدش
البته من که کادوشو دادم بهش و امیدوارم خوشش اومده باشه
ولی خب
میدونی
الان استرس اینو دارم ک نکنه خوشش نیومده باشه
نکنه بندازدش ی گوشه بگه اه این چیه
کلن فوبیا دارم برا خودم ک نکنه بد بوده باشه
براش یه ماگ حرارتی خریدم ک وقتی ابجوش یا چیز داغ توش میریزه عکس خودش میوفته رو لیوان...
شعت
گندت بزنن زندگی...
تولدش...برچسب : نویسنده : pochi-78 بازدید : 78